دوستانه - دو سال است که با پسری دوستم و به خواستگاریم نمی آید

ارسال کننده تارا

عنوان نامه دوستانه
متن نامه سلام ب حکیم ارد بزرگ
من
دختری24ساله هستم و 2ساله با یه پسره26ساله دوست هستم.خیلی همدیگه
دوستداریم. من بزرگترین آرزوم بهش برسم یعنی با هم ازدواج کنیم . ولی
متاسفانه اون خیلی بیخیال زیاد به فکراین آرزوی من نیست. هرچیم باهاش صحبت
میکنم میگه هرچی خدا بخواد . خوب باید اونم حرکتی انجام بده که خدا کمکش
کنه . شما میگین من چکارش کنم . از اینم میترسم خانواده ش قبول نکنن.
موندم سردوراهی نمیتونمم فراموشش کنم..
منوراهنمایی خواهش میکنم



پاسخ حکیم ارد بزرگ :

درود بر تارای گرامی
آدمیان هنگاهی که حس می کنند چیزی را در اختیار دارند دیگر کوشش نمی کنند آن را بدست آورند !
آقا پسری که حس می کند قلب و روح شما را در اختیار دارد دیگر چرا رنج خواستگاری و عقد را به جان بخرد ؟!
باید خیلی روشن به او بگویید اگر مرا می خواهید باید به خواستگاریم بیایید و مرا عقد رسمی نمایید .
و اگر این کار را نپذیرفت و گفت هر چه خدا بخواهد !
شما هم بگویید شاید خدا می خواهد من به خواستگاران دیگرم جواب "بله" بدهم و رابطه تان را قطع کنید .
به او زمان بدهید تا با خودش فکر کند
و در این مدت با او هیچ ارتباطی برقرار نکنید و تماس هایش را بی پاسخ بگذارید
تا با بزرگترش به خواستگاری رسمی تان بیاید
اگر موقعیت ازدواج ندارد آن زمان می تواند شما را عقد رسمی بنماید و برود دنبال کار و آماده شدن برای شروع زندگی مشترک

تارای گرامی
تا کنون صدها نامه درد دل از دخترانی همانند شما را دیده ام که پس از سالها بازی خوردن عاقبت دیده اند که عشقشان فریباشان داده است
اگر
عشق و خواستن حقیقی باشد پس باید بیاید خواستگاری شما ، در غیر این صورت
راهی که می روید به انهدام شخصیت ، شان و عواطف شما منتهی خواهد شد ....

http://o-r-o-d.blogsky.com/1391/01/24/post-67/